طرف ادعا می کرد که قراره مسافتی طولانی رو وسط اقیانوس شنا کنه، ازش پرسیدن اگه وسط اقیانوس یه کوسه بهت نزدیک بشه چه کار میکنی؟
گفت: میرم بالای درخت.
گفتن درخت؟! وسط اقیانوس؟
گفت: آره؛ خب. مجبورم. میفهمی؟ مجبورم.
* * *
اما این حکایت در دنیای واقع هم زیاد اتفاق میافتد. بسیاری از اشخاص معمولاً ریسکهای کارشان را شناسایی نمیکنند و بعد وقتی هم ریسکهای احتمالی را بهشان گوشزد میکنی، چنان راهکارهای نشدنی ارائه میفرمایند که صد رحمت به درخت وسط اقیانوس.
برای داشتن یک کسب و کار موفق، لازم است ریسکهای کارمان را به درستی شناسایی کنیم و برای هر ریسک احتمالی، پاسخی مناسب و قابل انجام پیشبینی کنیم.
عملاً پیش بینی ریسکها بسیار سخته. شما هرچی می خوای بیا PESTLE و ماتریس عوامل داخلی خارجی بساز. یهو یه نوسان قیمت کاسه کوزه هات رو بهم می ریزه.
در سخت بودنش که شکی نیست ولی منافع حاصل از پیش بینی ریسک ها ارزش تحمل سختیش رو داره.
سلام و تشکر
کاملا موافقم
درود و ممنون از حضور شما.
سلام
صلاح می دونید تو وبلاگم معرفیان کنم؟
مبارک باشد وبلاگ جدید
سلام و سپاس
بله؛ لطف می فرمایید، اگه زحمتی نباشه. ولی لازم نیست به وبلاگ قدیمی اشاره بفرمایید. سپاسگزارم.