قدم اول در شروع هر کسب و کار، شناخت و ارزیابی تواناییها، امکانات و علاقهمندیها خود شماست.
بخش اول از گام اول: تواناییها
منظور از تواناییها، دانش تخصصی (اعم از آکادمیک یا تجربی) و مهارتهای شماست. اگر گواهینامههایی دارید ممکن است برای اخذ مجوزهای لازم مفید باشد؛ اما کافی نیست. مهم آن است که نسبت به موضوع شناخت داشته باشید و دست کم بتوانید بخشی از کار را انجام دهید. به طور مثال این تواناییها میتواند برای کسی که مایل است وارد کسب و کار خرید و فروش فرش شود، مفید باشد:
کسی که دست کم سه توانایی از تواناییهای دهگانه فوق را داشته باشد، از حداقل لازم برای ورود به این حرفه برخوردار است. بدیهی است هر چه تعداد این تواناییها و عمق و میزان آنها بیشتر باشد، شرایط برای ورود شخص به این حرفه مهیاتر است.
بحث در مورد امکانات و علاقهمندیها بماند برای یادداشتهای بعدی.
داستان اینه که دو ساله ادامه داره اما هنوزم درآمد زا نیست البته خوب که فکر می کنم اینجوری که من شروع کردم و دارم ادامه میدم هیچوقت هم به درآمد زایی که میخوام نمیرسه .هم دست زیاده هم تبلیفات و سرمایه من محدوده .فعلن که نقش یه سرگرمی را برام بازی می کنه
وب سایت دارید؟ تبلیغات محلی چطور؟ تحویل تلفنی چی؟ امکان تولید چند تا کیک در هفته را دارید؟ فروش چطور؟
اگر دوست داشتید اطلاعات بیشتری بهم بدید تا با هم به یک جمع بندی برسیم.
پس چرا من تو کار کیک میک موفق نشدم ؟؟!!!
عدم موفقیت یک کسب و کار دلایل زیادی میتونه داشته باشه:
چه مدت ادامه دادید؟ آیا درآمدش در طول شش ماه اول اون قدر بود که جبران هزینه هاتون رو بکنه و به اصطلاح سر به سر بشه؟
اگر کمتر از شش ماه کار کردید، نمیشه گفت که موفق نبودید؛ معنیش اینه که پشتکار لازم را نداشتید.
اگر طی شش ماه اول فقط ضرر نکرده باشید باز هم به معنی عدم موفقیت نیست و به معنی اینه که برای کسب سود بایستی به فعالیت و تلاشتون ادامه میدادید.