کجا سرمایهگذاری کنم که سود بیشتری داشته باشد؟ چند میلیونی پول پسانداز کردهام، وارد کدام کسب و کار شوم؟ چطور از این مطمئن شوم که پولم از بین نمیرود؟ آدم خانه و زمین بخرد بهتر است یا شروع کند به خرید و فروش؟ آینده بورس بهتر است یا مغازهداری؟ ...
از کسانی که دستی در بازار دارند، این پرسشها زیاد پرسیده میشود؛ امسال عید هم که در دید و بازدیدهای عیدانه، به لطف برچیده شدن تحریمها، بساط بحثهای اقتصادی گرم بود. اما این پرسشها بنا بر این که شخص سئوال کننده چه کسی باشد، پاسخهای درست متفاوتی دارد.
موارد زیر مهمترین عوامل مؤثر در پاسخگویی به این پرسشها هستند:
1- میزان سرمایه مورد بحث
2- اهداف جانبی سرمایهگذاری
(به غیر از کسب سود)
3- نقد یا غیرنقد بودن
سرمایه
4- تخصصها، علایق،
تجربیات و مهارتهای شخص سرمایهگذار
5- مدت زمانی که ممکن است
سرمایهگذار بخواهد برای موفقیت سرمایهگذاری صرف کند
6- زمان انتظار سوددهی
سرمایه
7- ارتباطات و امکانات
احتمالی سرمایهگذار
بنابراین برای افراد مختلف، پاسخهای متفاوتی به پرسشهای بالا میتوان داد.
پس اگر شما هم چنین پرسشهایی دارید و میخواهید به پاسخ درست و متناسب با شرایط خودتان دست پیدا کنید؛ صورت مسألهتان را به طور کامل طرح کنید.
سرمایهگذاری که ممکن است برای شما سودآور باشد لزوماً برای دیگری نیست و برعکس.
پرنده ای که روی یک شاخه درخت نشسته است، ترسی از شکسته شدن شاخه درخت ندارد. چرا؟ چون می داند سقوط نمیکند. چون به بالهای خودش اطمینان دارد.
برای موفقیت در کسب و کار بعد از این که هدفتان را به درستی انتخاب کردید و برنامهریزیهای لازم را انجام دادید. به خودتان اطمینان داشته باشید و محکم و استوار قدم بردارید.
مهم نیست که این قرارداد بسته میشود یا نه، مهم نیست که این مشتری کالای شما را میخرد یا نه، مهم نیست ...، شما موفق خواهید شد، اگر خودتان را باور داشته باشید و به اندازه کافی تلاش کنید.
دوست عزیزی (به نام ناشناس) نظری برایم ارسال کرده اند به این شرح: «من ساکن ایران نیستم ولی خیلی علاقمندم بدونم چطور مبشه راه تجارت به سمت ایران بشناسم؛ شما میتونید تو این زمینه مشاوره بدید؟»
این یادداشت در واقع پاسخی به این دوست عزیز است:
1) بعضی از ایرانیان مقیم اروپا به ویژه دوستانی که قبلاً کسب و کاری در ایران داشتند و طی دو سه سال اخیر در اروپا ساکن شده اند علاقه مند هستند که ارتباطات شان با فضای کسب و کار در ایران را قطع نکنند؛ هم درآمدی داشته باشند، هم کمکی به رشد کشورشان بکنند و هم بهانه ای باشد برای رفت و آمدهای چند ماه یک بار به ایران. که از قضا تا کنون طرف مشاوره با دو تا از این دوستان بوده ام (یک نفر ساکن آلمان و دیگری ساکن اتریش) و در یک مورد هم فعالیت های مقدماتی انجام شده و منتظر برخی گشایش های حقوقی در روابط بین دو کشور هستیم.
2) هر نوع فعالیت تجاری بین اروپا و ایران در بدو امر جذاب و قابل بررسی هست و بسیار سودآور (چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ تکنولوژِی) به نظر می رسد؛ اما رقیب بسیار قدرتمندی به نام چین را نباید از نظر دور داشت. پس در مورد واردات کالاهایی که مشابه چینی دارند باید بسیار محتاط بود.
3) موارد زیر از مواردی هستند که امکان موفقیت بیشتری دارند:
به امید رونق و سربلندی روزافزون ایران.
قدم اول در شروع هر کسب و کار، شناخت و ارزیابی تواناییها، امکانات و علاقهمندیها خود شماست.
بخش اول از گام اول را این جا بخوانید:
http://businesscounselor.blogsky.com/1394/07/26/post-11/
بخش دوم از گام اول: امکانات
منظور از امکانات کلیه منابع(مادی و معنوی) مورد نیاز برای شروع کسب و کار است. این منابع میتواند شامل این موارد باشد:
1) سرمایه برای خرید یا اجاره محل کسب
2) سرمایه برای خرید یا اجاره ماشینآلات یا ابزارهای تخصصی
3) سرمایه برای خرید مبلمان، قفسه، ویترین و سایر لوازم برای تجهیز محل کسب
4) سرمایه برای خرید محصولات و کالاهای قابل عرضه یا مواد اولیه مصرفی
5) پول نقد یا سرمایه در گردش
6) نیروی انسانی مناسب
7) پروانه کسب، اسناد ثبت شرکت یا سایر مجوزهای لازم
8) اعتبار، حسن سابقه و ارتباطات مؤثر در حوزه کسب و کار
بر خلاف «تواناییها» که در صورت وجود بخشی از آنها میتوان به راهاندازی کسب و کار فکر کرد، در مورد امکانات وجود و در دسترس بودن تمام موارد هشتگانه ضروری و لازم است.
بحث در مورد علاقهمندیها بماند برای یادداشت بعدی.
قدم اول در شروع هر کسب و کار، شناخت و ارزیابی تواناییها، امکانات و علاقهمندیها خود شماست.
بخش اول از گام اول: تواناییها
منظور از تواناییها، دانش تخصصی (اعم از آکادمیک یا تجربی) و مهارتهای شماست. اگر گواهینامههایی دارید ممکن است برای اخذ مجوزهای لازم مفید باشد؛ اما کافی نیست. مهم آن است که نسبت به موضوع شناخت داشته باشید و دست کم بتوانید بخشی از کار را انجام دهید. به طور مثال این تواناییها میتواند برای کسی که مایل است وارد کسب و کار خرید و فروش فرش شود، مفید باشد:
کسی که دست کم سه توانایی از تواناییهای دهگانه فوق را داشته باشد، از حداقل لازم برای ورود به این حرفه برخوردار است. بدیهی است هر چه تعداد این تواناییها و عمق و میزان آنها بیشتر باشد، شرایط برای ورود شخص به این حرفه مهیاتر است.
بحث در مورد امکانات و علاقهمندیها بماند برای یادداشتهای بعدی.