قدم اول در شروع هر کسب و کار، شناخت و ارزیابی تواناییها، امکانات و علاقهمندیها خود شماست.
بخش اول از گام اول را این جا بخوانید:
http://businesscounselor.blogsky.com/1394/07/26/post-11/
بخش دوم از گام اول: امکانات
منظور از امکانات کلیه منابع(مادی و معنوی) مورد نیاز برای شروع کسب و کار است. این منابع میتواند شامل این موارد باشد:
1) سرمایه برای خرید یا اجاره محل کسب
2) سرمایه برای خرید یا اجاره ماشینآلات یا ابزارهای تخصصی
3) سرمایه برای خرید مبلمان، قفسه، ویترین و سایر لوازم برای تجهیز محل کسب
4) سرمایه برای خرید محصولات و کالاهای قابل عرضه یا مواد اولیه مصرفی
5) پول نقد یا سرمایه در گردش
6) نیروی انسانی مناسب
7) پروانه کسب، اسناد ثبت شرکت یا سایر مجوزهای لازم
8) اعتبار، حسن سابقه و ارتباطات مؤثر در حوزه کسب و کار
بر خلاف «تواناییها» که در صورت وجود بخشی از آنها میتوان به راهاندازی کسب و کار فکر کرد، در مورد امکانات وجود و در دسترس بودن تمام موارد هشتگانه ضروری و لازم است.
بحث در مورد علاقهمندیها بماند برای یادداشت بعدی.
هر نفسی که فرو می بریم مرگی را که مدام به ما دست اندازی می کند، پس می زند.... در نهایت این مرگ است که باید پیروز شود، زیرا از هنگام تولد بخشی از سرنوشت ما شده و فقط مدت کوتاهی پیش از بلعیدن طعمه اش، با آن بازی می کند. با این همه ما تا آن جا که ممکن است، با علاقه فراوان و دلواپسی زیاد، به زندگی ادامه می دهیم، همان جور تا آن جا که ممکن است، طولانی تر در یک حباب صابون می دمیم تا بزرگتر شود؛ گرچه با قطعیتی تمام می دانیم که خواهد ترکید.
کتاب درمان شوپنهاور - صفحه 15 - اثر اروین . د. یالوم
از امروز خواندن کتاب را شروع کردم.
یکی از همراهان وبلاگی (پردیس، http://mylovelyparadise.persianblog.ir/) در یادداشت اخیرشان پرسش ارزشمندی را مطرح کردهاند که به نظرم آمد خیلی بیش از حد یک نظر گذاشتن ارزش بررسی را دارد و این یادداشت را به یکی از پرسشهای مطرح شده در یادداشت ایشان به نام چالش ( /http://mylovelyparadise.persianblog.ir/post/1122 ) اختصاص دادهام.
چرا جامعه ایرانی دچار افول اخلاقی شده و دروغ و ریا و..عادی و بعضی ارزشها ضد ارزش شده ؟
این ادعا که «جامعه ایرانی دچار افول اخلاقی شده» ادعای بسیار بزرگی است که کلمه کلمه این عبارت نیاز به تعریف و توضیح دارد و من عجالتاً این ادعا را نه قبول دارم و نه تکذیب میکنم؛ اما در ارتباط با این بحث میتوان به چرایی گسترش برخی عادات و رفتارهای ناپسند اخلاقی در جامعه امروز ایران پرداخت؛ به نظرم مهمترین علتهای چنین پدیدهای به شرح زیر است:
علت نخست) اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان او درخت از بیخ
کشف اختلاسها و فسادهای بزرگ و اطلاعرسانی ناقص آن در جامعه سبب میشود که زشتی عمل غیراخلاقی کوچک و کم اهمیت به نظر برسد.
علت دوم) عامل دیگر این شرایط، تفاوت خردهفرهنگها در محیطهای مختلف نظیر خانه، مدرسه، دانشگاه، سازمان و ... است. جامعه امروز ایران در محیطهای مختلف خود دچار چندپارگی شده و افراد در محیطهای متفاوت رفتارهای متفاوتی دارند؛ به طور مثال در محیط دانشگاه یا سازمان به دلایل مختلف در مراسمی شرکت میکنند؛ اما در منزل از چنین رفتاری پرهیز میکنند یا اگر خود چنین نکنند، دست کم شاهد چنین دوگانگی (چندگانگی) هستند و این زمینه را برای توجیه رفتارهای غیرصادقانه در جاهایی که نیاز نیست را فراهم میکند.
علت سوم) ترس؛ ترس عامل اصلی بسیاری از رفتارهای غیراخلاقی امروز جامعه ماست. ترس از دوست داشته نشدن، ترس از از دست دادن شغل، ترس از اخراج از دانشگاه، ترس از شکست و .... در جامعه امروز خیلی از ماها میترسیم که خودمان باشیم و پیوسته تلاش میکنیم که نقش بازی کنیم یا خود واقعیمان را پنهان نگه داریم و این نقش بازی کردن یا پنهانکاری به ناچار با رفتارهای غیراخلاقی همراه شده و به تدریج به عادت تبدیل میشود.
علتهای دیگری هم میتوان برشمرد اما به نظر من، به نوعی زیرمجموعه همین سه علتاند و یا اهمیت کمتری نسبت به این سه مورد دارند. راهکار برونرفت از این شرایط نیز به نظرم ساده بودن است. این که خودمان باشیم. دست از مسابقه با دیگران برداریم و از بر ملا شدن باورها، خانواده، داراییها و خلاصه آن چه هستیم یا آنچه که داریم، نترسیم یا احساس شرمندگی نکنیم و متقابلن لازم است که ظرفیت جامعه نیز برای پذیرش باورها و خردهفرهنگهای مختلف نیز افزایش یابد. به نظرم این دو موضوع هیچ یک پیشنیاز دیگری نیست و هر دو بایستی به طور همزمان محقق شود تا جامعهمان جای بهتری برای زندگی کردن گردد.
قدم اول در شروع هر کسب و کار، شناخت و ارزیابی تواناییها، امکانات و علاقهمندیها خود شماست.
بخش اول از گام اول: تواناییها
منظور از تواناییها، دانش تخصصی (اعم از آکادمیک یا تجربی) و مهارتهای شماست. اگر گواهینامههایی دارید ممکن است برای اخذ مجوزهای لازم مفید باشد؛ اما کافی نیست. مهم آن است که نسبت به موضوع شناخت داشته باشید و دست کم بتوانید بخشی از کار را انجام دهید. به طور مثال این تواناییها میتواند برای کسی که مایل است وارد کسب و کار خرید و فروش فرش شود، مفید باشد:
کسی که دست کم سه توانایی از تواناییهای دهگانه فوق را داشته باشد، از حداقل لازم برای ورود به این حرفه برخوردار است. بدیهی است هر چه تعداد این تواناییها و عمق و میزان آنها بیشتر باشد، شرایط برای ورود شخص به این حرفه مهیاتر است.
بحث در مورد امکانات و علاقهمندیها بماند برای یادداشتهای بعدی.